سایت مطلب های جالب و خواندنی|شعرا

سایت مطلب های جالب و خواندنی|شعرا - جملات زیبا,شعر,دلنوشته,هر مطلبی با هر موضوع

سایت مطلب های جالب و خواندنی|شعرا

سایت مطلب های جالب و خواندنی|شعرا - جملات زیبا,شعر,دلنوشته,هر مطلبی با هر موضوع

سایت مطلب های جالب و خواندنی|شعرا - جملات زیبا,شعر,دلنوشته,هر مطلبی با هر موضوع

بایگانی
پیوندها

اشعار زیبا از سهراب سپهری سری پنجم

پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۱:۵۸ ب.ظ

در قیر شب


رنگ خاموشـے در طرح لب است


بانگـے از دور مرا می خواند


لیک پاهایم در قیر شب است


رخنه اے نیست در این تاریکـے


در و دیوار به هم پیوسته


سایه اے لغزد اگر روی زمین


نقش وهمـــے است ز بندے رسته


نفس آدم ها


سر بسر افسرده است


روزگارے است در این گوشه پژمرده هوا


هر نشاطــے مرده است


دست جادویـــے شب


در به روے من و غم مـــے بندد


مـــے کنم هر چه تلاش ،


او به من مـــے خندد


نقش هایـــے که کشیدم در روز،


شب ز راه آمد و با دود اندود


طرح هایـــے که فکندم در شب ،


روز پیدا شد و با پنبه زدود


دیرگاهـے است که چون من همه را


رنگ خاموشـے در طرح لب است 


جنبشـے نیست در این خاموشـے


دست ها پاها در قیر شب است



************


چه درونم تنهاست!


 ابری نیست


بادی نیست


می نشینم لبحوض:


گردش ماهی ها، روشنی، من، گل، آب


پاکی خوشه زیست


مادرم ریحان می چیند


نان و ریحان و پنیر، آسمانی بی ابر، اطلسی هایی تر


لای گل های حیاط رستگاری نزدیک


نور در کاسه مس، چه نوازش ها می ریزد


نردبان از سر دیواربلند صبح را روی زمین می آرد


پشت لبخندی پنهان هرچیز


روزنی دارد دیوارزمان که از آن، چهره من پیداست


چیزهایی هست، که نمی دانم


می دانم، سبزه ای رابکنم خواهم مرد


می روم بالا تااوج، من پر از بال و پرم


راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم


من پر از نورم و شن


و پر از دارو درخت


پرم از راه، ازپل، از رود، از موج


پرم از سایه برگی درآب


چه درونم تنهاست


**********


واحه ای در لحظه(سهراب سپهری)


به سراغ من اگر می آیید ،


پشت هیچستانم .


پشت هیچستان جایی است .


پشت هیچستان رگهای هوا ،


پر قاصد هایی است که خبر می آرند، 


از گل واشده دورترین بوته خاک .


روی شن ها هم ، نقش های سم اسبان سواران ظریفی است


که صبح به سر تپه معراج شقایق رفتند .


پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است ؛


تا نسیم عطشی در بن برگی بدود ؛


زنگ باران به صدا می آید


آدم اینجا تنهاست


و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.


به سراغ من اگر می آیید


نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد


چینی نازک تنهایی من......

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی